حسام الدین بیات
من در استودیو فردا درباره فیلمسازی محتوا تولید میکنم. امروز که با تولید، آموزش، خدمات و راهکارها همراه و همکار بهترینها هستیم، آرزوی بزرگی را میبینم که محقق شده است.
استودیو برادران وارنر سرزمینی در دنیای هالیوود بود که ستارههای بزرگ سینما از آنجا به آسمان هنر هفتم پرواز میکردند تا برای همیشه در قلب مردم جهان ماندگار شوند. برنامه آنها روشن بود؛ فتح و تملک سینماها تا روزی که بتوانند به عنوان یک توزیع کننده فیلم روی زمین خدا راه بروند.
این مقاله استودیو فردا به سرگذشت استودیو فیلمسازی برادران وارنر اختصاص دارد.
برادران وارنر چهار برادر هری (بزرگترین آنها)، آلبرت، ساموئل و جک پسران بنیامین وارنر پینهدوز دستفروشی بودند که در ۱۸۸۵ میلادی از لهستان که روزی در قلمرو امپراتوری روسیه بود به ینگه دنیا آمده بود.
هر چهار برادر وارنر به کار در دنیای سینما علاقه داشتند و نخستین تجربههای خود را از اوهایو شروع کردند.
تلاش آنها که از ۱۹۰۳ شروع شده بعد از ده سال ثمر داد و توانستند نخستین فیلمهای خود را روانه سینماها کنند.
چهار سال بعد آنقدر به خود اطمینان پیدا کرده بودند که دفتر کار خود را به هالیوود منتقل کردند و سرانجام شرکت برادران وارنر پیکچرز در سال ۱۹۲۳ تأسیس شد.
مسلما شانس مدیریت شرکت به بزرگترین برادر میرسید؛ درحالیکه آلبرت مدیر فروش و توزیع و امور مالی شد. جک و سام نیز مدیریت استودیو در هالیوود را برعهده گرفتند.
آغاز دهه بیست برای برادران وارنر باشکوه بود؛ ولی در میانه دهه مشکلات مالی گریبانگیر آنها شده بود. سم که در خط مقدم جبهه ساخت فیلم ایده چذابی در جیب داشت. او سه برادر دیگر خود را ترغیب کرد تا با سرمایهگذاری در اختراع ویتافون فیلم ناطق را تولید کنند که در صنعت سینما بود.
در آن دوران شرکت وسترن الکتریک با استفاده از اختراع لی دیفارست به تقویت میکروفن خود پرداخته بود؛ درحالیکه دیفارست سیستم صوتی مختص خود را با نام فونوفیلم ساخته بود.
کیفیتی که ویتافون عرضه میکرد چشم برادران وارنر را گرفته بود. سام برای سرمایهگذاری با مشکلاتی روبهرو بود؛ ولی تسلیم نشد و به هر صورت بعد از چند آزمایش ایده مبنی بر به کارگیری سیستم صوتی ویتافون و همکاری با آل جولسون خوانندهای برجسته که تماشاگران سینما را شوکه کرد.
آل جولسون در اجرای هنر خود بسیار زبردست بود و از توانایی کشف استعدادها نیز بهره میبرد. او کسی بود که با دیدن جیمز کانگی و جوآن بلوندل در برادوی باعث شد که برادران وارنر فرصت همکاری با این دو استعداد بازیگری را نیز پیدا کنند.
ماجرای افسانهای و عبرت آموز دن خوان انتخاب برادران وارنر برای سال ۱۹۲۶ و نمایش قطعههایی کوتاه با کمک اجرای صوت بود. البته در این اثر تنها بخش موسیقی از سیستم صوتی ویتافون استفاده میکرد.
سال بعد برادران وارنر با بهرهگیری از ویتافون به اکران فیلم خواننده جاز پرداختند که در آن دیالوگها نیز از طریق ویتافون اجرا میشد که تبدیل به نخستین فیلم ناطق سینما شد.
فیلم خواننده جاز داستانی درباره مشکل قدیمی ولی جذاب دوگانگیهای یهودیان برای مواجهه با دنیای مدرن بود. یک یهودی که نگران حفظ دین و اعتباراش در قبال آوازخوانی در کنسرتها بود. هر چه بود این فیلم برآیند دورانی بود که دیگر نمیشد صدا را از تصویر در هنر هفتم جدا دانست. سام ۲۴ ساعت قبل از نمایش فیلم خواننده جاز از دنیا رفت و نتوانست نتیجه تلاشهایی خود برای انقلابی که در سینما راه انداخته بود ببیند.
هری و جک که از موفقیت خود مسرور بودند با اکران چراغهای نیویورک در سال بعد نخستین فیلم بلند ناطق را نیز بر پرده سینما به نمایش درآوردند. نمایش چراغهای نیویورک مانند بمبی بود که گیشه را ترکاند و اهالی هالیوود از خوابی سنگین بیدار شدند.
یک سال بعد هالیوود تمام تمرکز خود را روی ساخت فیلمهای ناطق گذاشته بود، چرا که خوب میدانست هجوم تماشاگران برای دیدن چراغهای نیویورک مدیون تجربه استفاده از ویتافون در فیلم است نه داستان و شخصیتهای ناپخته و درجه دو فیلم.
بااینحال فروش بیش از یک میلیون دلاری فیلم ارزش برند استودیو برادران وارنر را دو چندان کرد.
موفقیت مالی فرست نشنال که نقش مهم در میان شرکتهای فیلمسازی دهه ۲۰ برعهده گرفته بود توجه برادران وارنر را جلب کرد. البته آنها برای تصاحب سهام رقیب دیگری به نام فاکس پیکچرز را نیز در مقابل خود میدیدند؛ در نهایت توانستند سهم بیشتری را از فرست نشنال تصاحب کنند.
برادران وارنر توانستند کنترل فرست نشنال را به دست آوردند و از مزایایی و امکانات آن به خوبی استفاده میکردند. تا حدی که قبل از پایان سال ۱۹۲۹ میلادی آن را کامل با برنامههای خود هماهنگ کردند و هویت جدید به آن دادند.
برادران وارنر دهه ۱۹۳۰ را با کنترل ۳۶۰ سالن در آمریکا و فراتر از ۴۰۰ سالن در بیرون از مرزهای آمریکا تجربه کردند تا بتوانند فرصت نمایش کافی برای ۱۰۰ فیلمی که در هر سال میساختند در اختیار داشته باشند.
آنها که راز ساختن بهترین فیلمهای سرگرم کننده را خوب میدانستند. همانطورکه از خرج کردن برای ساخت این آثار مضایقهای نمیکردند. از لحاظ توجه به استفاده از فناوریهای نو و تکنیکهای سینمایی لازم نیز کوتاهی در کارشان نبود.
در اوایل دهه ۱۹۳۰ هرچند دوران قدرتنمایی اشخاصی همچون آل کاپون به سر آمده بود؛ ولی تب ساخت فیلمهای گانگستری برادران وارنر را نیز مبتلا کرده بود و علاقه مردم نیز به این ژانر کلاسیک بر آتش شوق آنها میافزود. در همین دوران صنعت فیلمسازی نتیجه یک دهه تلاش خود را در رونمایی از برنامه ای برای کنترل و سانسور فیلمها نشان داد که به کد هیز معروف شد.
این کد قصد داشت هنر هفتم را از باتلاق فسادی از جنس خشونت و مسائل جنسی که از درون و بیرون سینما را اسیر کرده بود نجات دهد.
برادران وارنر آغاز سال ۱۹۳۱ را با فیلم گانگستری سزار کوچک با بازی خیره کننده ادوارد رابینسون شروع کردند. در همین گام اول نشان دادند که سینمای گانگستری را بهخوبی میشناسند. با موفقیت اکران دشمن مردم با بازی درخشان کانگی در چند ماه بعد ثابت کردند که موفقیت قبلی آنها یک اتفاق نبوده است.
دشمن مردم در تاریخ فیلمهای گانگستری و اثبات تواناییهای کانگی مؤثر بود. و توانست او را به یکی از گنجینههای باارزش برادران وارنر و به یکی از اعضای خانواده وارنر تبدیل کند.
البته وارنر تنها در حوزه نمایش خشونت با فیلمهای گانگستری موفق نبود؛ بلکه آنها به حمایت از کارگردانهایی همچون بازبی برکلی و ساخت انواع آثار موزیکال اغراقآمیز دست زدند که البته در این کار نیز موفق بودند. آنها با دیدن انیمیشن کوتاه والت دیزنی و آب آیورکس با نام کشتی بخار ویلی که میکی موس سکاندار آن بود علاقمند به رقابت در حوزه انیمیشن برای پیشبرد بهتر تبلیغات خود بهویژه فروش موسیقی شدند.
برادران وارنر با یکی از اقوام دور خود که در انیمیشن دستی بر آتش داشت به نام لیون شلسینگر وارد توافق شدند و در نهایت این توافق منجر به تأسیس استودیوی انیمیشن برادران وارنر شد. تا تنور رقابت در عصر طلایی انیمیشن داغتر از همیشه شود. اینگونه بود که محبوبترین کاراکترهای پویانمایی از قبیل باگز بانی، توئیتی، سیلوستر، پورکی، دافی داک و ... متولد شدند.
برادران وارنر سرگرمی را منبع درآمد خود میدانستند و از هر سبک و گونه جذابی به خوبی حمایت میکردند. یکی دیگر از علاقمندیهای آنها ساخت زوجهای بازیگر برای فروش هر چه بیشتر بود که نمود آن در فیلمهایی در گونه شمشیربهدستان و ماجراجویانه دیده میشد.
البته نباید اهمیت و محبوبیت فیلمهای جزیره گنج استودیو مترو گلدوین مایر و کنت مونت کریستو یونایتد آرتیستز در سالهای قبل را در بسترسازی این جهتگیری انکار کرد.
ساخت فیلمهای درام نیز در دستور کار برادران وارنر بود که با استفاده از بازیگرانی همچون پل مونی، بتی دیویس، هامفری بوگارت و جان گارفیلد از بازار خوبی برخوردار بود. برادران وارنر به خوبی توانایی مهرههای خود را در بازی سینما میشناختند و با هر حرکت استقبال تماشاگران، تحسین منتقدان و البته دلارهای گیشه را از آن خود میکردند.
هرآینه این باعث نمیشد که بازیگران یا کارگردانها نیز اسیر بیچونوچرای استودیوها باشند.
از همینرو وقتی رگههایی از شباهتهای هامفری بوگارت با جان دیلینجر رهبر باند مخوف و گانگستری دلینجر برای لسلی هاوارد ثابت شد، از مفاد قرارداد خودش استفاده کرد و از بازی با رابینسون سر باز زد تا بوگارت در نقش گانگستری در جنگل سنگی ۱۹۳۶ دیده شود و به این نحو همفری بوگارت مبدل به یک ستاره درخشان در آسمان سینما شود.
سال بعد نیز از میان آثار استودیوی برادران وارنر ماجرای جذاب و پر کشش کازابلانکا بود که نظر مثبت منتقدان را بهخود جلب کرد.
احمق آمریکایی خوش تیپ، کانگی را در دنیای بازیگری به اوج رساند؛ اما با وجود دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول اسکار برای این فیلم او تصمیم گرفته بود برادران وارنر را ترک کند.
تلاش کانگی برای تأسیس استودیوی شخصی موفقیت تجاری مستمری نداشت؛ لیکن تصمیم کانگی تبدیل به مدلی شد که توجه بسیاری از بازیگران سینما را به خود جلب کرد تا در انتخاب فیلمها خود آزادتر باشد و البته پول بیشتری از فروش فیلمها به جیب بزنند.
هرچند این کار کانگی، برادران وارنر را خوشحال نکرد؛ اما از آنجا که استودیوی وارنر محل تولد ستارههای بزرگی بود چندان هم ناامید نشدند. در سال ۱۹۴۷ بود که با انتخاب بازیگری دیگر به جای جان گارفیلد برای بازی در فیلم اتوبوسی به نام هوس فرصتی ایجاد شد تا جهان با استعدادی جدیدی در دنیای بیرحم سینما آشنا شود که نامش مارلون براندو بود.
تکنیک سینمااسکوپ که سالهای ظهور خود را تجربه میکرد مورد توجه برادران وارنر قرار گرفت و فیلم شورش بیدلیل با بازی جیمز دین با استفاده از این تکنیک به روی پرده رفت.
این فیلم که قرار بود بهصورت سیاه و سفید ساخته شود با حضور ستارهای همچون دین به یک فیلم رنگی تبدیل شد؛ درحالی این فیلم به روی پرده نمایش داده شد که جمیز جوان کمی بیش از یک ماه قبل در یک حادثه رانندگی کشته شده بود. آلبرت نیز با تحمل یک سکته مغزی این دنیا و برادران وارنر را ترک کرد.
دوستداران محصولات برادران وارنر میتوانستند با تلویزیون نیز داستانهای جذاب و دیدنی آنها را که با عبارت برادران وارنر ارائه می شد، تماشا کنند. این سریال ها در قالب سه سریال وسترن شایان که به صورت سیاه و سفید بود و تا ۱۹۶۲ ادامه داشت. دو سریال دیگر که برگرفته از فیلم ردیف پادشاهان و کازابلانکا بود پیگیری کنند.
جک توانسته بود هری و آلبرت را برای حل مشکلات مالی به فروش سهام ترغیب کند با خرید پنهانی سهام برادران در بازار زیر پای آنها را خالی کرد و خود بر تخت سلطنت برادران وارنر نشست تا فصل جدیدی از تاریخ سرگرمی و تنوع را شروع کند.
هری وارنر که تحمل فریب جک برای او سخت بود احوالی خوشی را نمیگذراند و سرانجام با تحمل یک سکته حاد مغزی در ۱۹۵۸ از این دنیا دست شست.
برادران وارنر با اکران بانوی زیبای من که کولهباری از جوایز آکادمی را به همراه داشت و در زمره ۱۰۰ فیلم برتر تمام دوران قرار گرفت. همچنین با نمایش "چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟" که اقتباسی از اثر ادوارد آلبی با همین نام بود و توانست درآمدی پنج برابر بودجه خود را تجربه کند. استودیو برادران وارنر هنوز هم استودیوی موفقی بهشمار میرفت.
همه این موفقیتها نیز دیگر جک را راضی نمیکرد.
خود جک نیز متوجه شده بود او جز عده معدود بازماندگان نژاد غولهای هالیوود است و هر چند رضایتی به این کار نداشته باشد باید جای خود را به تازهواردها بدهد.
استیون راس، مردی از دنیای تجارت که به تازگی بهصورت حرفهای به بازار سرگرمیها آمده بود به سراغ استودیو برادران وارنر آمد. با پیشنهاد ۴۰۰ میلیون دلار توانست در ۱۹۶۹ میلادی به مدیر عامل شرکتی تبدیل شود که نامش را ارتباطات وارنر گذاشت و شامل همه فعالیتهای مجموعه وارنر میشد.
البته استودیو برادران وارنر همچنان به تولید فیلم ادامه میداد و هنوز حرفهای زیاد برای گفتن در دهههای بعدی داشت. فیلمهای برجستهای همچون زینهای شعلهور، جن گیر، رنگ ارغوانی، بلید رانر از آثار برجسته این دوران هستند. برادران وارنر در تلویزیون نیز خوش درخشیدند و سریالهای جذابی را حتی در تلویزیون کابلی بهنمایش گذاشتند.
در همین سالها نام مبارزی از شرق دور بر سر زبانها افتاده بود که نامش با اژدها عجین شده بود و در فیلم خشم اژدها و راه اژدها به یکهتازی مشغول بود او کسی جز بروس لی نبود که موفقیتهایش از نظر استودیو وارنر نیز دور نمانده بود؛ بنابراین دست دوستی برادران وارنر به سمت بروس لی برای شروع یک همکاری طوفانی و بلندمدت دراز شد.
اژدها وارد میشود به پشتوانه تبلیغات فراوان و گستردهای که داشت همه را بهاندازه کافی تشنه لب کرده بود و البته با فروش عالی خود توانست در بین بهترینهای گیشه در ۱۹۷۳ قرار گیرد.
منتقدین نیز به ستایش آن پرداختند و بروس لی بهعنوان یک بازیگر و مبارز به جایگاه درخشانی نهتنها در هالیوود؛ بلکه در سرتاسر جهان دست پیدا کرد.
جک وارنر که از سال قبل به نشانههای از فراموشی دچار شده بود یک سکته مغزی را نیز تجربه کرد که باعث شد وی دچار نابینایی و بعد عدم توانایی در تکلم شود. آخرین بازمانده برادران وارنر همچنان به زندگی خود ادامه میداد تا اینکه چهار سال بعد سرانجام نتوانست از دست فرشته مرگ بگریزد و در بیمارستان درگذشت.
ماحصل ادغام شرکت ارتباطات وارنر با شرکت تایم در ۱۹۹۰ میلادی تولد بزرگترین شرکت رسانهای و سرگرمی در جهان به نام رسانه وارنر بود. شرکت برادران وارنر تبدیل به یکی از دهها شرکت تحت نظارت وارنر مدیا درآمد که دفتر مرکزی آن در شهر بربنک قرار گرفته است.
از آثار مطرح که بعد از این دوران به مدد وارنر روی پرده سینما رفت میتوان به فراری، رفقای خوب، تلقین، ماتریکس، هری پاتر، یازده یار اوشن و زن شگفتانگیز اشاره کرد.
از سویی استودیو وارنر در وادی سریالهای تلویزیونی نیز بسیار تاثیرگذار بود و ارائه سریالهای مطرحی همچون سریال فرندز (دوستان) در ۲۳۶ قسمت و بخش فوریتهای پزشکی با ۳۳۱ قسمت و تئوری بیگ بنگ با ۲۷۹ قسمت گوشهای از هنر آن ها در سرگرم کردن مردم جهان بود.
استودیو برادران وارنر در سال ۲۰۱۵ در یک برنامه موسیقی به تجلیل از کانگی و همکاری او با برادران وارنر میپردازند و سال بعد خبر میرسد که بزرگترین شرکت مخابرات جهان به دنبال تصاحب رسانه وارنر است.
ایتیاندتی یا شرکت مخابرات آمریکا که از سال ۲۰۱۶ به دنبال تصاحب رسانه وارنر مدیا با اتهامات حقوقی و خطر از بین بردن رقابت روبر شده بود؛ لیکن سرانجام در سال ۲۰۱۸ توانست به حکم ریچارد لئون قاضی آمریکایی مالک اصلی رسانه وارنر با ارزش ۸۵/۴ میلیارد دلار شود.
به نظرم شرکتشون خیلی خود شیفته است سری اسکوبی دو معمولی در حد متوسط بود چه هیکل چاقالویی برای ولما درست کردند
تشکر از نظر شما
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.