حسام الدین بیات
من در استودیو فردا درباره فیلمسازی محتوا تولید میکنم. امروز که با تولید، آموزش، خدمات و راهکارها همراه و همکار بهترینها هستیم، آرزوی بزرگی را میبینم که محقق شده است.
استودیو فیلمسازی فاکس قرن بیستم اگرچه ریشه در آغاز قرن بیستم دارد ولی نسل امروز آن را بیشتر با حماسههای جذابی از جنس ایمان و عشق میشناسند که از دهه ۷۰ به بعد روانه پرده سینماها کرد.
در این مقاله از استودیو فردا قصد داریم به سرگذشت شگفت انگیز کمپانی فیلمسازی فاکس قرن بیستم بپردازیم.
هنوز عمر سینما به
چند دهه نرسیده بود ویلیام فاکس کار خود را با فعالیت در توزیع فیلم در شهر
نیویورک شروع کرد. او یک مجار از خانوادهای بود که ۱۲ فرزند داشتند ولی سختیها
زندگی عاملی شد تنها ۶ نفر از آنها زنده بمانند و یک از آنها ویلیام جوان بود که
باور داشت باید روی پای خود بایستد.
در این سالها سینما در برداشتن نخستین گامهای خود بود و کسانی همچون ادیسون و برادران لومیر وو دیگر
دانشمندان در حال توسعه فناوری تصویر سینما بودند. البته سینما بدون صدا هنوز هنر کاملی نبود و
کسانی دیگر نیز همچون لی دیفارست مخترع آمریکایی بودند که با اختراع تریود در
۱۹۰۶ پایه گذاری تحولات شگرفی در دنیای الکترونیک شدند. اختراعی مهم که دیفارست
به جرات داد تا لقب پدر رادیو را برای خود انتخاب کند.
دسامبر ۱۹۰۸ شرکتی به نام ثبت اختراعات موشن پیکچر افتتاح شد که
از سمت مخترعان دنیای تصویر و فیلم رهبران کمپانیهای فیلمسازی حمایت میشد. آنها
تصمیم داشتند دنیای تجارت سینما را از بلبشوی که دادخواهیها مکرر حقوقی ثبت
اختراعات دچار کرده بود نجات دهند. مغز فناوری این تشکل شرکت ادیسون بود که با
همپیمانان خود در حال پایهگذاری یک سلطنت
جدید بود. آنها تمام حقوق خود را با هم ادغام کردن تا دیگر تولیدکنندگان
فیلم برای کسب مجوز امکانات فناوری جدید مجبور به کسب مجوز از آنها شوند و کار را
تا جایی پیش بردند که ژانویه ۱۹۰۹ را بهعنوان آخرین فرصت کسب مجوز اعلام کردند.
این فشار باعث خلق
یک تلاش زیرزمینی از طرف تولیدکنندگان مستقل شده بود. در مقابل این مقاومت،
کمپانی جنرال فیلم تأسیس شد که نقش یک داروغه مخوف را با توقیف تجهیزاتی که اکنون
در نزد تولیدکنندگان مستقل غیرمجاز شناخته میشد بازی میکرد. این قدرت انحصاری
که از تولید تا توزیع و نمایش فیلم با قدرت انجام میشد تنها برای ویلیام فاکس
استثنا قائل شد حتی زمانیکه مجوز وی باطل شده بود. جریان مقاوم این انحصارگرایی
با تلاش برای استقلال دست به ساخت پایه و اساس استودیوهای هالیوود زدند.
ویلیام فاکس که با
خوی تلاش و خودکفایی بزرگ شده بود، به شدت مخالف انحصارگرایی نفوذ یافته ادیسون و
همعهدانش بود و از همینرو او و شرکتش نماد برجسته و امید همه شرکتهای بود که در
رویای تولید مستقل میسوختند. ویلیام فاکس نیز تصمیم گرفت پا را از توزیع فیلم
فراتر بگذارد و به دنیای تولید فیلم وارد شود.
هرچند دوران جنگ
جهان اول بود و تا حدی زیاد فناوری حتی فناوری سینما در خدمت جنگ قرار گرفته بود
ولی تلاشهای سینما دوستان برای رشد هنر هفتم ادامه داشت. یکی از استعدادهای
دنیای تصویر فریمن اوونز بود که با تبحر خود در دنیای عکس و فیلم در خدمت ارتش در
آمده بود تا عکاسی هوایی را ارتقا دهد. از آن سو، فاکس توانست در طی دو سال درهای
استودیو جدید خود را در لسآنجلس به روی مشتریان باز کند و نام آن را فاکس فیلم
گذاشت.
سرانجام با مقاومت
تولیدکنندگان مستقل و حکم دادگاه در اکتبر ۱۹۱۵ قدرت انحصارطلبان محدود و بعد بهطور
کامل سلطنت ادیسون و همفکرانش در صنعت
سینما درهم شکسته شد.
چند دهه از ساخت
فوتوگرافون گذشته بود و بشر توانسته نور را به صدا و صدا را به نور تبدیل کند. صدا
عامل مهم در دگرگونی فیلمها بود. صدا توانست تاثیر عمیقی در دنیای بازیگری بگذارد
و حتی شیوه روایت و داستانگویی در سینما را دگرگون کرد. حداقل به مدد صدا، سینماگران
از شر تصاویر متنی در بین تصاویر نجات یافتند و دنیای سینما باور پذیرتر شد. بااینوجود
دنیا تجارت حتی اگر رنگی از هنر هم بر خود داشته باشد با حساب و کتاب خاص خود از
هر اختراعی هر چند شگفتانگیز با آغوش باز استقبال نمیکند.
با اینکه قرن بیستم
پرمخاطبترین استودیوی مستقل به شمار میرفت و به نوعی جریان سینمای مستقل را بر
دوش میکشید؛ ولی باید گفت تصمیمهای بزرگ مردانی دیگر نیز کمتر از تلاشهای فاکس
فیلم نبود.
در سال ۱۹۳۳ این
جوزف شنک و داریل زانوک بودند که به تازگی از استودیو برادران وارنر جدا شده بودند
تا فعالیتهای مستقل خود را آغاز کنند و این گونه دل به دریا زدن زانوک و امثال او
باعث شد همچون قهرمانانی دیده شوند که هیمنه شرکتهای بزرگ را در هم ميشکستند و
تولید کنندگان مستقل سینما نیز امید بیشتری برای طلوع فردایی بهتر در مقابل خود میدیدند.
زانوک و شنگ با
شراکت گوتز که داماد لوئیس بی مایر و از حمایت مالی ویژه برخوردار بود به تأسیس
قرن بیستم پیکچرز دست زدند. گوتز سمت
معاونت کمپانی فیلمسازی فاکس قرن بیستم را برعهده داشت.گرفت و شنگ بهعنوان مدیر
کل و زانوک نیز مدیر تولید شد.
قرن بیستم بهتنهایی
به حجم تولید نیمی از برنامههای امریکا دست یافته بود و با نمایش فیلم خانه
روتشیلت توانست در فهرست نامزدهای اسکار سال ۱۹۳۴ قرار گیرد. حتی سال بعد نیز
استودیو قرن بیستم با الهام از اثر جاودانه بینوایان به قلم ویکتور هوگو در ۱۹۳۵
نامزد بهترین فیلم در هشتمین دوره آکادمی شد. با پیشنهاد سیدنی کنت از فاکس فیلم
ایده ادغام با قرن بیستم پیکچرز بین مدیران مطرح شد.
نتیجه ادغام قرن بیستم پیکچرز و شرکت فاکس فیلم تولد روباه قرن
بیستم در صنعت سینما در ۱۹۳۵ میلادی بود. این ادغام با مشاورت و ابتکار اسپایرس
اسکوراس همراه بود که از سهامداران بزرگ فاکس فیلم و یکی از برادران اسکوراس بود
که بازوی مدیریتی فاکس فیلم بودند.
البته در کنار این موفقیتهای چشمگیر برای یک استودیو جوان
رقابت قابل توجهي نیز برای شراکت با دیگر استودیوها در جریان بود. زانوک بهدنبال
جلب رضایت ملکه سینما، گلادیس اسمیت بود که یکی از بنیانگذاران یونایتد آرتیستز
بود. یونایتد آرتیستز که از حمایت داگلاس فربنکس، دی دبلیو گریفیث و البته شوالیه
معروف سینما چارلی چاپلین برخوردار بود بر مبنای حمایت از حقوق بازیگران برپا شده
بود و زانوک در پی نفوذ به آن بود که با مخالف یونایتد آرتیستز به شدت از کوره در
رفت. حتی شنک نیز با پشت پازدن به ده سال سابقه سهامداری در یونایتد پایان داد و
تلاش برای یافتن همکاریهای بیشتر در بین دیگر توزیع کنندگان سینما متمرکز شد.
استعدادهای
بازیگری در فاکس قرن بیستم بهخوبی پذیرایی میشدند حتی جیمز استوارت که به تازگی
در سینما مطرح شده بود با بازی درفیلم سیر در عرش نخستین همکاری با کمپانی قرن
بیستم را تجربه کرد هر چند دوران خوش بازیگری استوارت بعدا در مترو گلدوین مایر
شروع شد.
محصولات فاکس قرن
بیستم در اواخر این دهه و در طول دهه ۱۹۴۰ به آثاری در گونه موزیکال، حماسههای
مذهبی، وسترن و زندگینامهها معطوف گشته بود. حضور کارگردانهایی مانند جان فورد
که با خوشههای خشم خود قدرت سینما را در بیان مضامین مهم و عمیق جامعه به رخ میکشید
و البته با دریافت جایزه اسکار آکادمی سال ۱۹۴۱ نیز تقدیر شد، به اعتبار روزافزون
فاکس قرن بیستم میافزود.
سایه جنگ جهانی دوم
بر سر سینما سنگینی میکرد و باعث شد که اهالی سینما نتوانند بیتفاوت بمانند تا
جایی که بعضی خود را به خط مقدم میرساندند. زانوک نیز این کهنه سرباز جنگ جهانی
اول، به کارزار جنگ جهانی دوم رفت. این فرصتی بود تا گوتز بتواند برای نخستین بار
بر صندلی مدیر کل تکیه بزند. هر چند این دوران خوش چندان طولی نکشید.
دوران جنگ جهانی
دوم عرصه حضور بسیاری از بازیگران و
استعدادهای دیگر سینما نیز بود از جیمز استوارت گرفته که یک درجهدار نظامی در خط
مقدم بود تا مریلین مونرو که هنوز با سینما همراه نشده بود و در پشت خط مقدم و در
کارخانه ریدیوپلین مشغول بود که در صنعت هوانوردی و ساخت هواپیما برای جنگ فعالیت
میکرد. اما جنگها برای همیشه ادامه پیدا نمیکنند.
یک سال بعد از جنگ
بن لیون متوجه دختری به نا نورما داگورتی شده بود که او را به یاد جین هارلو
بازیگر فقید و ستاره بلامنازع سینما انداخته که دست پرورده استودیو گلدوین مایر
بود. نورما به تازگی از مصاحبه استودیوی پارامونت پیکچرز ناموفق بیرون آمده بود.
زانوک که در آن زمان مدیر اجرایی استودیو فاکس بود نیز متوجه پتانسیل این دختر
برای تسخیر پردههای سینما شده بود و با تلاش کرد با ثبت یک قرارداد ۶ ماه دست
رقبا از او کوتاه کند. آنها نام جدیدی را برای نورما در نظر گرفتند که از ستاره
بزرگ رادوی مرلین میلر گرفته شده بود. این آغاز راه پر فراز و نشیب شکوفایی
استعدادی این دختر جوان بود که از این به بعد با نام هنری خود مریلین مونرو به
جهان معرفی شد. مریلین در طی دهه بعدی به بزرگترین اسلحه کمپانی قرن بیستم برای
فتح قلبهای تماشاگران سینما تبدیل شد.
مونرو با گرفتن
نخستین نقش کوتاه خود در فیلم سالهای خطرناک سال ۱۹۴۷ استودیو شرکت کرد؛ لیکن
هنوز مهارت بازیگری او چندان مورد پسند کمپانی استودیو قرن بیستم نبود. البته
ارتباط او با شنگ در نهایت باعث شد که توسط هری کوهن به استودیوی کلمبیا پیکچرز
نیز راه پیدا کند.
رقابت بر سر جلب
تماشاگران سینما با خلق آثاری متنوع و هیجان انگیز توسط استودیو مترو گلدوین مایر
و استودیو برادران وارنر شدت گرفته بود و عرصه را برای استودیو فاکس قرن بیستم تنگ شده بود.
با این وجود
تلویزیون فاکس قرن بیستم نیز وارد کارزار شد هر چند بهعنوان بخش مجزایی از
استودیو معرفی میشد.
مونرو نیز با کمک
جانی هاید، استعدادیاب جاافتاده سینما که حاضر بود زندگی خود را هم برای مونرو
به خطر بیندازد بالاخره توانست یک قرارداد ۷ ساله با استودیو فاکس قرن بیستم در
سال ۱۹۵۰ امضا کند. هرچند از این پس مونرو در سینما جایگاه بهتری مییافت و میرفت
که به ستاره بیبدیل سینما در دهه ۱۹۵۰ تبدیل شود؛ اما تنها چند روز بعد از ثبت
این قرارداد هاید با تحمل یک حمله قلبی با دار دنیا وداع کرد.
استودیو فاکس قرن
بیستم نیز علاقه خاصی به فناوری بهعنوان راهکار تضمین شده برای موفقیت در گیشه
نشان میداد. از همین جهت بود که با بهرهگیری از لنزهای آنامورفیک جدید به رونمایی از فناوری سینمااسکوپ در نمایش
فیلم ردا پرداخت و آغازگر موج جدیدی در سینما دهه ۵۰ شد. این رویه فاکس قرن بیستم
در آینده باز هم تاریخ سینما و فناوری را دگرگون کرد.
استفاده از
بازیگران محبوب نیز راهکار مناسبی بود که بارها جواب داده بود پس میانه دهه ۱۹۵۰
فاکس قرن بیستم با نمایش خارش هفتساله توانست میلیونها آمریکایی را به ترک مبل
جلوی تلویزیون راضی کند و سینماها را مملو از تماشاچیان مشتاقی کرد که شیفته دیدن
این کمدی رمانتیک بودند. مرلین به نماد زنده و حقیقی شعار تبلیغاتی آن دوران فاکس
که عبارت بود از فیلمهایی بهتر از همیشه، تبدیل شده بود.
شعاری که برای
رقابت با تلویزیون از سمت فاکس قرن بیستم سر داده شده بود که البته بعدها با بهرهگیری
از فناوریهای نوین سینما در آثار فاکس قرن بیستم دست یافتنیتر و با شکوهتر از
همیشه در دنیای حقیقی تجلی یافت. مرلین که از پدر خود خاطرات جالبی نداشت با
اسکوراس به قدری عجین شده بود که وی را پاپا اسکوراس صدا میزد و البته اسکوراس
نیز جای ویژهای برای وی در فیلمهای بعدی خالی کرده بود. فیلم موزیکال برجسته
پادشاه و من در ۱۹۵۶ و اثر موزیکال و به یادماندنی آرام جنوی نیز در ۱۹۵۸ از دیگر
خاطرات خوب و موزیکال فاکس قرن بیستم با بازیگران برجسته در این دوران بود.
حتی استوارت نیز در
۱۹۶۲ بار دیگر در چند فیلم از سری کمدیهای خانوادگی کمپانی استودیو قرن بیستم در
مقابل دوربین قرار گرفت که این بار فروش خوبی را تجربه کرد. اما استودیوی فاکس قرن
بیستم در رویای ساختن یک حماسه رمانتیک به نام فیلم کلئوپاترا بود که در چندسال
گذشته سختیها و رسواییهای تلخی را برای فاکس قرن بیستم فراهم کرده بود؛ ولی امید
به موفقیت فیلم در گیشه باعث شده که فاکس قرن بیستم همچنان حاضر به تحمل هزینههای
سنگین فیلم باشد. البته فیلم کلئوپاترا در آکادمی اسکار بهنحوی شایسته آبروداری
کرد همچنین در گیشه نیز موفق بود و توانست لقب پرفروشترین فیلم سال ۱۹۶۳ را از آن
خود کند؛ ولی نه آنقدر که از پس هزینه سرمایهگذاری فاکس بربیاید و در نتیجه
طوفانی که از گیشه کلئوپاترا شروع شده بود تا مغز استخوان فاکس قرن بیستم نفوذ کرد
و باعث شد اسکوراس جای خود را به زانوک دهد.
زانوک همچون ناخدایی بود که سکان کشتی فاکس قرن بیستم
را در دریای طوفانی به دست گرفته بود، اما او اهل تسلیم شدن نبود. زانوک با تکیه
بر جسارت و درایت رهبری خود با ساخت فیلم طولانیترین روز به سمت بزرگترین موج
رفت و البته به همین طریق توانست فاکس قرن بیست را از مهلکه تاریک و طوفانی
مشکلات مالی برهاند و چشم تماشاگران مشتاق سینما را به دیدن این فیلم جذاب روشن
کرد. طولانیترین روز علاوه بر اینکه کلکسیونی بزرگ از بهترین بازیگران سینما بود
با تدابیر زانوک از تلاشهای چند کارگردان برای ساخت صحنههای اکشن بهره میبرد که
در نوع خود جالب و بینظیر بود.
البته استودیو تا
ساحل نجات فاصله زیادی داشت؛ اما قدرت رهبری زانوک همچنان ناجی فاکس قرن بیستم
بود. ساخت اشکها و لبخندها و بعد سیاره میمونها که به یک فرانچایز چندرسانهای
جذاب تبدیل شد و همچون امیدی تازه برای مدیران فاکس قرن بیستم بود تا جسورانه به
فردای سینمای جهان نگاه کنند بخشی از نقشه راهی بود که زانوک دنبال میکرد. در
ادامه این فروش خوب فیلم پاتن از فاکس قرن بیستم بر پرده نمایش دیده شد که ۷ جایزه
آکادمی را از آن خود کرد و بعد فیلم مش از
راه رسید که نخل طلایی ۱۹۷۰ را به تالار افتخارت استودیو اضافه کرد و فاکس قرن
بیستم را به جایگاه اصلی خود بازگردانید.
این موفقیتها نوید
دههای با شکوه برای فاکس قرن بیستم بود. که البته با آثاری همچون نمایش راکی
هارور و آسمانخراش جهنمی همراه بود که این آخری
جایگاه دومین فیلم پرفروش ۱۹۷۴ را از آن خود کرد؛ لیکن اثری که نام فاکس
قرن بیستم را برای همیشه در تاریخ سینما ثبت کرد ساخت نخستین سری از فیلم جنگ
ستارگان یا چنگهای ستارهای در ۱۹۷۷ بود که به کارگردانی جورج لوکاس در استودیو لوکاس فیلم انجام شد و توسط فاکس
قرن بیستم توزیع شد.
جنگ ستارگان نیز به
یک فرانچایز رسانهای تبدیل شد که علاوه بر فتح گیشه سینما قلب عامه مردم را نیز
تسخیر کرد. در حقیقت این بلندنظری فاکس قرن بیستم برای همکاری با جرج لوکاس را
باید مدیون تجربه موفق این استودیو در ساخت سیاره میمونها دانست.جنگ ستارگان
تحول عمیق در فناوری سینما ایجاد کرد و امواج آن به قلمرو دیگر سرگرمیها نیز نفوذ
کرد تا جاییکه دنیای اسباببازیها فصل جدیدی از زندگی خود را آغاز کرد.
خانواده دیویس که
صاحب کمپانی دیویس پترولیوم بودند به کمپانی فاکس قرن بیستم علاقه نشان داد و آن
را خرید و تنها ۵ سال بعد آن را به انتشارات بینالمللی رابرت مرداک فروخت. از
همین جا بود که نشانه خط ربط از عبارت Century–Fox Film حذف شد و فاکس قرن بیستم نیز به زیر مجموعه
هلدینگ فاکس که مجموعهای از شرکتهای فیلم و تلویزیون آمریکایی تحت نظرات نیوز
کورپوریشن بود پیوست. فیلم جنگ ستارگان این بار با نام قسمت چهارم امیدی تازه
اکران شد تا جایگاه خود را در فرانچایز
جنگ ستارگان پیدا کند. فرانچایزی که با بیش از ۳۰ میلیارد دلار ارزش بهعنوان
برترین فرانچایز تاریخ سینما شناخته میشود.
البته فاکس قرن
بیستم در جنگ ستارگان متوقف نشد و دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی را با نمایش فیلمهای
موفق عشقبازی با سنگ، وال استریت، تنها در خانه و سرعت همچنان با موفقیت ادامه
داد. فاکس همچنان در مشارکتها هوشمندانه عمل میکرد و با همکاری پارامونت پیکچرز
در سال ۱۹۹۷ فیلمی از جنس عشق و حماسه روی
یک کشتی غیرقابل غرق شدن بهنام تایتانیک ساخت که در نخستین سفر خود در دنیای
واقعی غرق شده بود و البته دستخوش این درایت ثبت نام فیلم تایتانیک در تاریخ سینما
بهعنوان نخستین فیلمی بود که توانست رکورد بیش از یک میلیارد را در گیشه بشکند.
از دیگر فرانچایزهای نامدار جهان سینما که با نام فاکس قرن بیستم گرهخورده با میتوان
،فیلم جان سخت ۱۹۸۸ و فیلم بیگانه در ۱۹۹۷ را نام برد.
از سال ۲۰۰۰ به
فیلمهای موفقی به کارنامه فاکس قرن بیستم اضافه شد که از وسعت همکاری فاکی با
دیگر شرکتها خبر میداد. از این میان به
فیلم دورافتاده با بازی درخشان و
تحسین شده تام هنکس ، مردان ایکس و چهار شگفتانگیز که گوشهای از همکاریهای موفق
فاکس قرن بیستم با شخصیتهای جذاب و دوست داشتنی دنیای مارول ، فیلم موفق آواتار
که همچون یک شوالیه و به تنهایی موفقیت فرانچایزهای را به سخره میگرفت و لینکلن
که محصول سال ۲۰۱۲ و ثمره همکاری فاکس قرن بیستم، دریم ورکس پیکچرز و مدیا پارتنر
به همراه شرکت هندی رلینس اینترمنت بود نام برد.
از سال ۲۰۰۰ به
فیلمهای موفقی به کارنامه فاکس قرن بیستم اضافه شد که از وسعت همکاری فاکی با
دیگر شرکتها خبر میداد. از این میان به
فیلم دورافتاده با بازی درخشان و
تحسین شده تام هنکس ، مردان ایکس و چهار شگفتانگیز که گوشهای از همکاریهای موفق
فاکس قرن بیستم با شخصیتهای جذاب و دوست داشتنی دنیای مارول ، فیلم موفق آواتار
که همچون یک شوالیه و به تنهایی موفقیت فرانچایزهای را به سخره میگرفت و لینکلن
که محصول سال ۲۰۱۲ و ثمره همکاری فاکس قرن بیستم، دریم ورکس پیکچرز و مدیا پارتنر
به همراه شرکت هندی رلینس اینترمنت بود نام برد.
نیوز کورپوریشن که
به دو بخش انتشارات چاپی و فیلم/تلویزیون تقسیم شد که در نتیجه برندهای نیوز کورپوریشن و فاکس قرن
بیستویک در سال ۲۰۱۳ خلق شد. دیزنی در یک توافقنامه برای خرید فاکس قرن بیستم و
آنچه که مربوط به فاکس قرن بیستویک بود اقدام کرد و سرانجام دو سال بعد امپراطوری
دیزنی توانست فاکس قرن بیستم با ارزش ۷۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ تحت اراده خودش
از دفتری در لسآنجلس مدیریت کند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.